خـــــیال...

ساخت وبلاگ
...khial

 

 

 

نشسته بودیم...

روبروم بود...

دستاش تو دستام بود...

تو چشاش نگاه میکردم...

یه نفس عمیق کشیدو پس داد...

نگران شدم...

گفتم:چی شد؟

گفت : هیچچی...

گفتم : همه چیرو ول کن،با من بیا...

گفت : مگه میشه؟؟؟

گفتم : خب چی میشه یه ظرف اضافه میذاریم رو سفره...

گفت : نمیشه...

گفتم : چرا؟؟؟

گفت : با هم تو یه ظرف میخوریم...

عاشق بودم،دو باره شدم...

......
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heavy-post بازدید : 94 تاريخ : دوشنبه 6 اسفند 1397 ساعت: 15:23