اعصاب...

ساخت وبلاگ

باز یہ مطلب  دیگہ...

من اعصاب ندارم از آدمایی بنویسم کہ ارزششو ندارن...

از آدمایی کہ انسانیت ندارن...

از آدمایی کہ وجدان  ندارن...

از اول اعصاب اینارو نداشتم...

میدونین اصلا حال شما اینطور آدمارو ندارم...

شمایی کہ همدیگہ رو گول میزنین...

شمایی کہ دروغو بہ حقیقت ترجیح میدین...

شمایی کہ با  کارای لاشیتون افتخار میکنین...

شمایی کہ... اَاَاَاَاَه بیخیال، شمایی  کہ از انسانیت چیزی نمیفهمنو بشینم تعریف کنم باید تا  صبح تایپ کنم...

آخہ احمق چرا  با دل طرف مقابل بازے میکنی؟

دختر پسر هردوتونم  میگم...

چی میاد  دستت؟ با این کار خیلے حال میکنی؟

بدبـــــــخت،دنیا دوروزه شکر کن بہ هر نفسے  کہ میکشی...

بد جور حالتو  میگیرم دستم بیفتی...

آخہ خره اون آرایشی کہ تو میکنیو رو یہ  میمون امتحان کنے باور کن چیزے از تو کمتر نخواهد داشت  میبینی...

هردوتونم میگم...

جدا بگم؟

دختره ے احمق آرایش میکنی کہ پسر ازت  خوشش بیاد تو کفت بمونہ بیفتہ دنبالت؟

فکر اینجاشو  نمیکنی کہ پسره بہ خاطر قیافت با تو هس نہ دلت؟

بعد مدتی دلخوشی و استفاده برمیگرده میگہ برو پے کارت؟

ابلہ اگہ پسره قصد  با تو موندن داشتہ باشہ همون بدون آرایشی کہ دارے میاد  خواستگاریت...

به دل نگیر حقیقتارو میگم،نمیخوام بشکنه دلت...

پس بشین خونت منتظر قسمتت باش...

پسر ه ے احمق تو چرا ابرو برمیدارے  موهاتو عین تیغاے جوجہ تیغی هوا میبرے؟

خوشت میاد توجہ  دخترا روت باشہ با تیپو قیافه اے کہ واسہ خودت درس میکنی؟

خودتو طورے میکنی کہ از دختر سرتر میشی...

تو چی تو چرا با ماشین بابات دنبال دخترا میفتی؟

پخمہ فک کردے دخترا برا چی با تو دوس میشن؟

البتہ توی  احمقم اینو میخواے کہ بلایی سرشون بیارے...

دستم بیفتی ...

خیلے حرفا هس بهتون بگم ولے باز جاش نیس نمیشہ تایپ کنم باید جلوم باشین هم بکوبمتون زمین  هم بہ روتون بگم...

شاید بتونم انسانیتو مردونگیو یاد بعضیاتون بندازم...

بگم کپی نکنین مطالبمو باز دزد زیاده  مطالبارو بگم نگم میدزدن...

آزاد باشین...

توسط خودم کہ مهم نیستم...

......
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heavy-post بازدید : 89 تاريخ : دوشنبه 6 اسفند 1397 ساعت: 15:23